جدول جو
جدول جو

معنی کهن دامی - جستجوی لغت در جدول جو

کهن دامی
(کُ هََ / هَُ)
کامل بودن در مکر و فریب. (آنندراج). سابقۀ ممتد در فریفتن کسان داشتن. (فرهنگ فارسی معین) :
بی خبر دانه خور صحبت آن یارانی
کز تو گیرند دل و دین به کهن دامیها.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کهن دامی
سابقه ممتد در فریفتن کسان داشتن: بی خبر دانه خور صحبت آن یارانی کز تو گیرند دل و دین بکهن دامیها. (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کهن جامه
تصویر کهن جامه
جامۀ کهنه و فرسوده، ژنده پوش
فرهنگ فارسی عمید
(کُ هََ / هَُ)
عمر بسیار و پیری. (ناظم الاطباء). عمر بسیار داشتن. سالخوردگی. معمری. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ)
رقعه زدن بر جامه های کهن. وصله زدن بر لباسهای مندرس و ژنده. تعمیر کردن جامه های کهنه. کهنه دوزی. مقابل نودوزی. به مجاز، کهن گرائی. کهنه پرستی:
تا توانم چو باد نوروزی
نکنم دعوی کهن دوزی.
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 83)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کهن سالی
تصویر کهن سالی
عمر بسیار داشتن سالخوردگی معمری
فرهنگ لغت هوشیار